آیا گوگل هم دروغ می گوید

متن مرتبط با «فیلم» در سایت آیا گوگل هم دروغ می گوید نوشته شده است

نقد فیلم Strays | آیکیوی سگی

  • فیلم «ولگردها» (Strays) یک اثر لایو-اکشن و در ژانر کمدی می‌باشد که به تازگی توسط کمپانی «یونیورسال پکچرر» تولید و روانه سینما ها شده است. کارگردانی آن بر عهده فیلمسازی گمنام به نام «جاش گرینبام» است اما بازیگران نام آشنا و معروفی به عنوان صداپیشه در این فیلم نقش آفرینی کرده اند، از جمله: «جیمی فاکس» ، «ویل فرل» ، «ویل فورته» و «آیلا فیشر». داستان فیلم «ولگردها» درباره سگی‌ست به نام «رجی» (ویل فرل) که صاحبش مردی بیکار و بی‌عار به نام «داگ» می‌باشد که ابداً «رجی» را نمی‌خواهد و به اشکال مختلف به او بی‌احترامی و بی‌محلی می‌کند و حتی بارها سعی کرده از دست او خلاص شود. در نهایت یک روز «داگ» سگش «رجی» را به شهری دیگر برده و او را آنجا رها می‌کند تا دیگر به سمت خانه باز نگردد. «رجی» که به شکل ساده لوحانه‌ای گمان می‌کند کارهای صاحبش از روی احساس و دوست‌داشتن او است امید دارد که بتواند پیش «داگ» بازگردد. «رجی» در راه با چند سگ ولگرد دیگر آشنا می‌شود و ماجراهایی را از سر می‌گذراند… اولین چیزی که در فیلم «ولگرد ها» به احتمال زیاد توجه مای مخاطب را به خودش جلب می‌کند، برهنگی الفاظ و اصطلاحاً بد دهنی‌های کاراکترهای اصلی‌اش در قامت سگ‌هایی ولگرد می‌باشد. شنیدن و‌ دیدن این الفاظ آن هم با آیکیویِ سگی خاص کاراکترها که خصوصی‌ترین آپشن‌های جانوری را مورد هزل و حتی طنز قرار می‌دهد، احتمالا خنده را بر روی لب‌های شما نیز می‌آورد. با اینحال فیلم خوشبختانه اندک نقاط قوتی دارد که خود را حداقل برای یکبار قابل تماشا می‌نماید. همین که هزل و برهنگی لفظی در رفتار کاراکترها تداوم دارد و باری به هر جهت نیست تا به لودگی مطلق نکشد، خود یک پوئن مثبت برای این فیلم است. تداومی که هرچند بنیه‌ی خاصی ندارد تا , ...ادامه مطلب

  • نقد فیلم Blue Beetle | سینمای مبتذل

  • وقتی مارتین اسکورسیزی بزرگ، دنیای مارول و دوستانِ آن‌‌ را شبیه گردش در شهربازی توصیف کرد، شوخی نمی‌کرد. آن روز اسکورسیزی نظرات منفی زیادی گرفت اما امروزه می‌بینیم که او بی‌راه هم نمی‌گفته است. فیلم‌های ابر قهرمانی جدید تماما مبتذل، غیر هنری و مسخره هستند. گل سر سبد آن‌ها نیز همین چند روز اخیر منتشر شده است: Blue Beetle. ما در فیلم Blue Beetle با همان سناریو همشگی طرف هستیم. قهرمانِ فقیر که توسط موجودی عجیب و غریب تبدیل به ابر قهرمان می‌شود و همیشه فرد شروری هست که می‌خواهد این دنیا را نابود کند و این ابرقهرمان نیز با پرچمِ نیکی در دست دنیا را نجات می‌دهد و در آخر با معشوقه خود زندگی جدیدی را آغاز می‌کند. البته این سناریو بد نیست، تا به کنون میلیاردها دلار سود داشته است. اما گویی تحلیل‌های این شرکت‌ها نتوانسته پیشبینی کند و یا شاید هم نشنیده‌اند که مخاطب با صدایی بلند فریاد می‌زند: دگر بس است. مگر چند فیلم قرار است با همین سناریو به مخاطب قالب شود؟ جالب اینکه سناریو فیلم Blue Beetle بیشتر شبیه به مرد عنکبوتی است، حتی لباس ابرقهرمانی‌اش نیز شبیه آخرین لباس مرد عنکبوتی است که تونی استارک برایش ساخته بود.  البته فرق Blue Beetle با مرد عنکبوتی در این است که Blue Beetle حتی نتوانسته بفروشد! این فیلم در مقابل بودجه ۱۰۵ میلیون دلاری خود تنها ۱۲۰ میلیون فروخته است. یعنی مخاطب جدی سینما به کنار، منتقد به کنار، حتی مخاطب عام هم این جنسِ چندصد بار فروخته شده را نمی‌خواهد. از همین رو شاید بشود گفت که این فیلم حتی احتیاج به یک نقد حرفه‌ای هم ندارد اما به هر حال ما موظفیم آن را بخش بخش زیر ذره‌بین بریم. از مهمترین ایراد Blue Beetle شروع می‌کنم. اضافه کردنِ کمدی! این کمدی کل فضای فیل, ...ادامه مطلب

  • نقد فیلم فهرست شیندلر schindlers List

  • ” فیلم فهرست شیندلر ر” به عنوان فیلمی درباره هولوکاست توصیف می شود ، اما هولوکاست زمینه را برای داستان فراهم می کند ، نه موضوع. این فیلم واقعاً دو شخصیت پژوهشی موازی است – یکی از افراد متهم ، دیگری از طریق یک روان پریش. اوسکار شیندلر که از رایش سوم کلاهبرداری می کند و آمون گوت که نماینده شر ناب آن است ، مردانی هستند که با فرصت های جنگ ایجاد شده اند. شیندلر قبل و بعد از جنگ در تجارت موفق نبود ، اما از پوشش خود برای راه اندازی کارخانه هایی استفاده کرد که جان بیش از ۱۰۰۰ یهودی را نجات دادند. (از نظر فنی ، کارخانه ها نیز ناکام بودند ، اما برنامه او این بود: “اگر این کارخانه هرگز پوسته ای تولید کند که بتواند واقعاً شلیک شود ، من بسیار ناراضی خواهم بود.”) گوت پس از جنگ اعدام شد ، که وی به عنوان پوششی برای آسیب شناسی قتل او. نقد فیلم فهرست شیندلر استیون اسپیلبرگ در بیان داستان های خود راهی برای نزدیک شدن به هولوکاست پیدا کرد ، موضوعی که بسیار گسترده و غم انگیز است و نمی توان آن را به هر روشی منطقی درگیر داستان کرد. در ویرانه های غم انگیزترین داستان قرن ، او یافت که پایان خوبی ندارد ، اما حداقل یکی تایید می کند که مقاومت در برابر شر ممکن است و می تواند موفق شود. در برابر خانه های نازل کارل ، این جمله ای است که باید بیان شود ، یا ما ناامید می شویم. فیلم فهرست شیندلر برای کسانی که رویکرد اسپیلبرگ را بیش از حد خوش بینانه یا “تجاری” می دانند یا او را به دلیل تبدیل منابع هولوکاست به یک داستان کاملاً خوب محکوم می کنند ، هدف ساده ای بوده است. اما هر هنرمندی باید در مدیوم خود کار کند و رسانه فیلم وجود ندارد مگر اینکه بین پروژکتور و صفحه نمایش مخاطب باشد. کلود لانزمن در “شوآ” فیلم عمیق تر, ...ادامه مطلب

  • نقد و بررسی فیلم The Machinist | چهره عذاب وجدان

  • فیلم The Machinist اثری درام و روانشناختی با بازی کریستین بیل و ساخته برد اندرسون می‌باشد. برد اندرسون تا به این لحظه مهم‌ترین فیلم دوران کاری خود را در سال ۲۰۰۴ ساخته است. او بیشتر به کارگردانی برخی قسمت‌های سریال‌ها مشغول بوده است اما The Machinist اثر سینمایی مهم او به شمار می‌رود. علاوه بر برد اندرسون، شخص دیگری که در The Machinist بسیار قابل توجه می‌باشد، کریستین بیل است. کریستین بیل با کاهش وزنی شدید بازی در نقش ترور را پذیرفت و قطعا نگاه‌ها را به سمت خود جذب می‌کند. فیلم The Machinist اثری است شخصیت‌محور با محوریت شخصی به نام ترور که مشخصا از مشکلات زیادی رنج می‌برد. نخستین چیزی که از ابتدا در او مشخص است، کمبود وزن شدید او می‌باشد. سپس متوجه می‌شویم که او مشکل بی‌خوابی داشته و نزدیک به یک سال نخوابیده است. فیلم در واقع احوالات درونی ترور را دنبال می‌کند و او را در مرکزیت خود قرار داده است و همچنین مخاطب را درست در کنار او می‌گذارد تا همراه او این زندگی و اتفاقات را تجربه کند. کریستین بیل با درخشش و بازی فوق‌العاده خود نقش مهمی در این امر دارد. هشدار اسپویل! فیلم با سکانسی از ترور شروع می‌شود که مشغول مخفی کردن و جابجایی یک جسد است و سعی دارد آن را ناپدید کند. در واقع این گونه‌ای است که فیلم شخصیت اصلی و محوری خود را به مخاطب معرفی می‌کند. اولین مواجهه مخاطب با ترور در حالی رخ می‌دهد که او سعی در ناپدید کردن یک جسد دارد. بنابراین اولین حسی که مخاطب به ترور پیدا می‌کند، نوعی ترس است. چرا که او را در قامت قاتلی می‌بینیم که سعی در مخفی کردن قتل خود دارد. این معرفی از شخصیت اول با توجه به قصه فیلم بسیار دقیق و درست است. پس از آن به ابتدای اتفاقات بازمی‌گردیم. حال مخاطب , ...ادامه مطلب

  • نقد فیلم The Equalizer 3 | قصابِ عدالت

  • نامِ اکولایزر ترس را بر اندام دشمنانِ آزادی می‌اندازد. او مردی است خون سرد، حرفه‌ای و بی‌رحم که حضورش همیشه به خون‌بازی می‌انجامد. صد در صد طرفدارانِ ژانر اکشن با این فیلم آشنایی کامل دارند. قسمت سوم این مجموعه در روزهای اخیر منتشر شده و با استقبال خوبی نیز روبرو شده است. به نظر من نیز اکولایزر اثری سرگرم‌کننده با تمام فاکتورهای اکشن است که متاسفانه چیز تازه‌ای برای ارائه ندارد و صرفا از همان داستانِ جان ویکی بهره می‌برد. با این حال می‌شود The Equalizer 3 را یکی از بهترین آثار اکشن امسال نامید. از همان شروع و سکانس افتتاحیهِ قدرتمند، می‌شود فهمید که ما با اکشنی خوب و جذاب طرف هستیم. از آنجایی که این فیلم به قسمت‌های قبل خود ربط دارد ما نیز ناچاریم آن را با قسمت‌های قبلی خود مقایسه کنیم. از همین رو می‌شود اولین تفاوت را دید؛ The Equalizer 3 نسبت به آثار قبلی خود خشن‌تر، جدی‌تر و بی‌رحم‌تر شده است. خون‌بازی‌های بی‌پروا و زیادِ فیلم از همان اول به مخاطب خود می‌فهماند که آن‌ها با اثری جدی طرف هستند که در آن خبری از انسان‌دوستی و رحم نیست. روبرتو همچون یک قاتل به دنبال شکارِ کسانی است که قصد دارند آرامش او را مختل کنند. اما همان‌طور که در ابتدای نقد عنوان کردم،  برخلاف اکشن، The Equalizer 3 داستان جدید و جذابی ندارد و به همان اِلمان‌های معروفِ این ژانر بسند کرده است. او بعد از کشتنِ قاچاقچی‌ها، تیر خورده و به یک روستای زیبا در ایتالیا می‌رود؛ آنجا مردی مهربان به نام انزو به خوبی از وی مراقبت می‌کند و حتی پلیس محلی نیز با او خوب است. دقیقا اینجا یک ایراد مهم در ذوق مخاطب می‌زند، چرا این مرد با روبرتو مهربان است؟ چرا پلیس به وظیفه خود عمل نکرده و روبرتو را دستگیر نمی‌کند ت, ...ادامه مطلب

  • بهترین فیلم های سینمای تاریخ کره

  • در این پست در نظر داریم بهترین فیلم های سینمای کره جنوبی را برایتان معرفی کنیم. فیلم هایی با داستان بسیار قوی و گاه بر اساس واقعیت که مغز هر بیننده ای را مدحوش خودش میکند.  اگر به دنبال ماجراجویی های جدید و داستان هایی عجیب که مغزتان را منفجر میکند، هستید پیشنهاد میکنم این لیست فیلم های کره ای را از دست ندهید. 1. فیلم Okja (اوکجا) رده‌سنی: TV-MA سال ساخت: 2017 ژانر: کمدی، درام، هیجان انگیز کارگردان: Bong Joon Ho ستارگان: Tilda Swinton, Paul Dano, Seo-hyun Ahn اوکجا داستان شخصی به نام میجا را روایت می‌کند که یک دوست خوب دارد. دوست او اوکجا که یک حیوان عظیم‌الجثه است با او بسیار مهربان است و این دو با هم بسیار صمیمی هستند و همیشه از هم مراقبت می‌کنند تا جان همدیگر را نجات دهند و همیشه در کنار هم باشند و اوقات خوبی را بگذرانند. یک دختر جوان به نام میجا هر نوع خطری را به جان می‌پذیرد، تا از خطر ربایش بهترین دوستش توسط یک شرکت چند ملیتی جلوگیری کند. دوست میجا حیوان عظیمی است به نام اوکجا که بسیار خجالتی و درونگرا است. حیوان درون فیلم یک حیوان منحصر به فرد است که به گفته کارگردان فیلم تا اکنون همچین حیوانی دیده نشده است. 2. فیلم The Housemaid (خدمتکار) سال ساخت: 2010 ژانر: درام، هیجان‌انگیز کارگردان: Sang-soo Im ستارگان: Jeon Do-yeon, Jung-jae Lee, Youn Yuh-jung, Woo Seo داستان این فیلم درباره ارتباط مخفیانه مرد با خدمتکار خانوده‌اش است که منجبر به اتفاقات ترسناکی می‌شود. 3. فیلم Oldboy (پسر پیر) رده‌سنی: R سال ساخت: 2003 ژانر: اکشن، درام، رازآلود کارگرد, ...ادامه مطلب

  • نقد فیلم The Last Voyage of the Demeter | دراکولایی که دیگر ترسناک نیست

  • فیلم The Last Voyage of the Demeter برداشت جدیدی از داستان کلاسیک دراکولا را روایت می‌کند، اما آیا در ارائه یک اقتباس امروزی موفق بوده است؟ رمان دراکولا اثر برام استوکر همیشه به‌عنوان یکی از منابع اصلی اقتباس از روی داستان‌های این خون آشام برجسته و ترسناک محسوب می‌شوند و حالا به‌تازگی فیلم The Last Voyage of the Demeter براساس داستان گزارش سفرنامه کاپیتان رمان Dracula است، تولید و اکران شده است. آندره اوردال پس از تجربه کارگردانی آثاری مثل فیلم Trollhunter و فیلم Scary Stories to Tell in the Dark حالا به سراغ داستانی محبوب و ترسناک از دراکولا رفته است، اما آیا انتظارات را برآورده کرده است؟ اتفاقات فیلم آخرین سفر دمتر روی کشتی روسی دمتر در سال ۱۸۹۷ جریان دارد که برای حمل محموله‌های خصوصی که شامل ۲۴ جعبه چوبی بدون علامت می‌شود، از کارپاتیا به لندن اجاره شده بود، روایت می‌شود. این فیلم جزئیات وقایع عجیبی را که برای خدمه محکوم به مرگ رخ می‌دهد و تلاش‌های آن‌ها برای زنده‌ماندن از سفر اقیانوسی که هر شب با حضور موجودی ترسناک در کشتی دنبال می‌شود، نشان می‌دهد. صحنه‌های ترسناک فیلم The Last Voyage of the Demeter چنگ زیادی به دل نمی‌زند و در طول فیلم قرار نیست حتی استرسی در مورد سرنوشت شخصیت‌ها پیدا کند، اما فیلم حتی در ارائه خشونت که می‌توانست به فیلم کمک زیادی کند، کم کاری کرده است. فیلم با اینکه درجه سنی بزرگسال دارد، اما کات‌های زیادی در لحظات مرگ شخصیت‌ها دارد و بسیاری از این صحنه‌ها به نحوی سانسور شد‌ه‌اند و صرفا ما شاهد جسد خونین شخصیت‌ها هستیم تا اینکه مرگ و سلاخی شدن آن را تماشا کنیم. فیلم به‌جای اینکه تلاش کند تا صحنه‌های ترسناکی خلق کند که بیننده روی صندلی خود میخکوب شود , ...ادامه مطلب

  • بیوگرافی فرشته حسینی | از بازی در فیلم سونامی تا سریال قورباغه

  • فرشته حسینی، بازیگر جوانی که این روزها اسم‌اش بر سر زبان‌ها افتاده در فیلم‌های قابل اعتنایی به ایفای نقش پرداخته است. فرشته حسینی،۶ اردیبهشت ۱۳۷۶ از پدر و مادری مهاجر و افغانستانی در تهران زاده شد. به نظر می‌رسد رویای دور و دراز او برای ستاره شدن به زمانی برمی‌گردد که نزد اساتید بزرگی هم‌چون اصغر محبی، مهتاب نصیرپور و محمد رحمانیان مشق می‌کرد. سال‌هایی که خاک صحنه برایش به مثابه شکوه زندگی بود. فرشته حسینی برای اولین‌بار در سال ۱۳۹۴ در مستند «من یک بازیگر شادم» ساخته سامره رضایی جلوی دوربین رفت. این فیلم که در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تهیه شده بود، توانست برنده جایزه حقوق بشر جشنواره بین‌المللی فیلم مستند استهکلم و جشنواره بین‌المللی فیلم مستند زنان کابل شود. مستند «من یک بازیگر شادم» در ۲ اپیزود مجزا با محوریت دو دختر نوجوان به نام‌های حکیمه و سکینه روایت می‌شود که درباره دو مهاجر افغانستانی است که در شهرک‌هایی دورافتاده در حومه تهران زندگی می‌کنند. آن‌ها با وجود مشکلاتی که در خانواده و اجتماع دارند در سر رویای بازیگری را می‌پرورانند. حسینی در روزگاری که سن‌اش به بیست سال هم نرسیده بود، با قرار گرفتن جلوی دوربین برادران محمودی، در فیلم «رفتن» خوش درخشید و آن‌قدر خوب بود که بعدها دو بار دیگر در «شکستن همزمان بیست استخوان» و «هفت و نیم» با برادران محمودی همکاری کرد. حسینی برای بازی در این فیلم موفق به کسب جایزه بهترین بازیگر زن در جشنواره بین‌المللی مراکش شد. رفتن که نماینده کشور افغانستان در آکادمی اسکار بود، فیلمی است درباره مهاجران افغانستانی که به نمایش مصائب عشق در غربت و مهاجرت پرداخته‌ و فرشته حسینی در آن به‌عنوان شخصیت اصلی به ایفای نقش پرداخته است. همکاری‌های ح, ...ادامه مطلب

  • نقد فیلم تنت

  •   نقد فیلم Tenet باید گفت: ایده‌ای جذاب، اکشنی مسحور کننده اما ایرادی همیشگی. دیالوگی از فیلم می‌گوید: «نیازی نیست بفهمی، فقط حسش کن». سوال اینجاست که عدم شناخت کاراکتر‌ها و انگیزه‌شان در کنار ارائه فرضیه‌های مداوم و پیچیده، دست و پای احساس را نمی‌بندد؟ اگر از همان فیلم کوتاه سه دقیقه‌ای نولان یعنی Doodlebug «حشره»، رد پای او را تا آخرین ساخته‌اش یعنی فیلم تنت، دنبال کنیم، گرایش او به جهان‌های موازی و شکست زمانی در روایت‌هایش، کاملا قابل مشاهد است. همچنان می‌رسیم به همان کاراکتر اصلی فیلم کوتاهش که به ظاهر به دنبال حشره‌ای افتاده تا او را از بین ببرد اما به ناگاه با خودش در بُعد کوچکتری (یا بهتر بگویم در جهانی دیگر) مواجه می‌شود. بعد‌تر هم بُعد بزرگترِ او، بالای سرش سبز می‌شود. یعنی سه جهان متفاوت. با نقد فیلم Tenet همراه باشید. فیلم تنت از جمله برندگان اسکار 2021 بود.   مواجهه با این جهان‌های موازی در فیلم‌های نولان، کارکرد‌های متفاوتی دارد. جدای از آنکه کشف هر کدام از این جهان‌ها در دل فیلم، با نوعی غافل گیری همراه است و مخاطب را شوکه می‌کند، نولان از این الگو برای یک قاعده همیشگی در فیلم‌هایش نیز بهره می‌برد. قاعده‌ای که آن را در این گزاره خلاصه می‌کنم: «شکار، شکارچی می‌شود یا بلعکس». رد این گزاره را به نوعی می‌شود در تمام فیلم‌های او جستجو کرد. به عنوان مثال، در همین فیلم کوتاه حشره، کاراکتر در قامت شکارچی، به دنبال آن است که حشره‌ای را شکار کند اما ناگهان خودش در معرض شکارچی دیگری قرار می‌گیرد. در فیلم اول او یعنی Following «تعقیب»، نویسنده‌ای بر حسب کنجکاوی، هر بار به دنبال یک نفر به راه می‌افتد تا از مکان‌هایی که او می‌رود سر در بیاورد.نولان ن, ...ادامه مطلب

  • فیلم‌های فوق‌العاده‌ای که فقط یک بار باید تماشا کرد

  • گاهی اوقات با اینکه برخی از فیلم‌های فوق‌العاده بسیار جذاب هستند اما فقط یک بار تماشای آن‌ها کافی است.مطمئناً برای شما نیز پیش آمده که به تماشای اثری بنشینید که قبلاً تماشا کرده‌اید و معمولاً آثاری را انتخاب می‌کنید که طرح داستانی ساده، جنبه‌های کمدی یا شخصیت‌های ملموس و جذاب دارند. گاهی اوقات نیز یک فیلم آن‌قدر پیچیده است که نمی‌توانید در تماشای اول آن را درک کنید و تماشای دوم به‌نوعی اجباری می‌شود.با این حال، برخی از آثار سینمایی هستند که با وجود اینکه آثاری جذاب و فوق‌العاده محسوب می‌شوند ولی ارزش تماشای دوباره را ندارد و دلیل آن نیز ممکن است طولانی بودن فیلم، روند کند داستانی یا صرفاً موضوعات سنگین آن باشد. در ردیت، کاربران به معرفی فیلم‌هایی پرداختند که فقط یک بار تماشای آن‌ها کافی است و نیازی نیست چند بار آن‌ها را دید. همراه با ما باشید.۱۰. فیلم جاده (The Road) – محصول سال ۲۰۰۹فیلم «جاده» بر اساس رمانی به همین نام محصول سال ۲۰۰۶ میلادی و نوشته نویسنده فقید کورمک مک‌کارتی ساخته شده و اتفاقات آن نیز در ایالات متحده آمریکای پساآخرالزمانی و بسیار خطرناک جریان دارد. این فیلم با بازی ویگو مورتنسن در نقش پدری است که به همراه پسر نوجوانش در حال سفر در سرزمین‌های کاملاً متروکه آمریکا هستند و امیدوارند بتوانند زندگی بهتری را در بخش جنوبی و گرم‌تر آمریکا پیدا کنند.برخی از کاربران ردیت اظهار داشتند که فیلم «جاده» اثری جالب‌توجه و خوب به شمار می‌رود که دیدن دوباره آن ارزشی ندارد و یک بار تماشای آن کفایت میکند. با این حال، برخی دیگر از کاربران اظهار داشتند که آن ها بیش از یک بار این فیلم تیره، تاریک و خشن را تماشا کردند و از تماشای آن نیز لذت بردند.۹. فیلم جوکر (Joker) – محصول سال , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها